فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

سلام نی نی، فاطمه گلی

اين روزها ...

امروز فقط 53 روز مونده به حس ملموس ريحانه در كنارمون فاطمه كه خب طبيعيه كم بودن تعداد روزها رو نمي فهمه و حتي ميگه خيلي مونده و البته ميدونم هيجاني توام با ترس داره دوست داشتني ناشناخته اين رو وقتي مي فهمم كه ازش ميخام حركات ريحانه رو حس كنه اول با كلي هيجان مي دوه طرفم اما يه كم بعد نميدونم چه حسي بهش دست ميده كه كنار ميكشه و حتي بيمحلي ميكنه من و بابايي اما هي بهم متذكر ميشيم كه كمتر از دو ماه مونده و چقدر كم و هي به هم ميگيم شايد كمتر از اين هم مونده باشه شايد زودتر بياد پيشمون بزرگترين استرسم اين روزها فاطمه است نميدونم چطور ميتونم رابطه خوبي بين اين دو خواهر ايجاد كنم چطور برخورد خودم رو درست مديريت كنم كه به حسادت و تنش نرسه...
29 بهمن 1394

آزمايش الهي

سلام به دختران عزيزتر از جانم اين روزها در يك سوم آخر حاملگي هستم و من بابايي و فاطمه هر سه چشم به راه گل دختري به نام ريحانه هستيم روزها گاهي به سرعت ميگذره و گاهي هم با هل دادن و به زور هم نميگذره ولي در هر صورت اين روهاي سيرين و به يادموندني سخت شده شكم بزرگم دل دردها كمردردها و نفخ ها و.... همه لازمه مادر شدنه انشب ميخام يه كم مادرانه بنويسم خدا چه ميدونه شايد شما هم مثل من ناصح خوبي در زمان نياز نداشته باشيد شايد شما هم نياز به يك دلداري دهنده داشته باشيد و من اون روز نباشم دختركانم بدونين زندگي به سختي نميشه و هميشه اون سختي هايي كه ما فكر ميكنيم غيرقابل تحمله از يك نگاه ديگه آسونيه بدونيد خدا وراي تحمل انسان براش آزمايش و امت...
15 بهمن 1394
1